عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



تاریخ : چهار شنبه 8 ارديبهشت 1400
بازدید : 46
نویسنده : حسینی
معلم معلم عصبی دفتر رو روی میز كوبید و داد زد: سارا. دخترك خودش رو جمع و جور كرد، سرش رو پایین انداخت و خودش رو تا جلوی میز معلم كشید و با صدای لرزان گفت: بله خانوم؟ معلم كه از عصبانیت شقیقه­ هاش می­زد، تو چشمای سیاه و مظلوم دخترك خیره شد و داد زد: چند بار بگم مشقاتو تمیز بنویس و دفترت رو سیاه و پاره نكن، هـــا؟! فردا مادرت رو میاری مدرسه، می خوام در مورد بچه بی ­انضباطش باهاش صحبت كنم. دخترك چونه لرزونش رو جمع كرد، بغضش رو به زحمت قورت داد و آروم گفت: خانوم، مادرم مریضه، اما بابام گفته آخر ماه بهش حقوق می­دن، اونوقت می­شه مامانم رو بستری كنیم كه دیگه از گلوش خون نیاد. اونوقت می­شه برای خواهرم شیر خشك بخریم كه شب تا صبح گریه نكنه. اونوقت... اونوقت قول داده اگه پولی موند برای من هم یه دفتر بخره كه من دفترهای داداشم رو پاك نكنم و توش بنویسم. اونوقت قول می دم مشقامو... معلم صندلیش رو به سمت تخته چرخوند و گفت بشین سارا و كاسه اشك چشمش روی گونه خالی شد.

:: موضوعات مرتبط: , ,
:: برچسب‌ها: معلم ,
تاریخ : چهار شنبه 8 ارديبهشت 1400
بازدید : 41
نویسنده : حسینی
معلم اسکندر را گفتند: چرا معلم خود را زیاده از پدر تعظیم می ­کنی؟ گفت: سبب آن که پدر مرا از عالم ملکوت به زمین آورده است و استاد مرا از زمین به آسمان برده است.

:: موضوعات مرتبط: , ,
:: برچسب‌ها: معلم ,

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 81 صفحه بعد

به وبلاگ من خوش آمدید

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان حسینی و آدرس mohammadjavadhosseini.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






RSS

Powered By
loxblog.Com