عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



تاریخ : چهار شنبه 8 ارديبهشت 1400
بازدید : 45
نویسنده : حسینی
جِنی یه روزی یه مرده نشسته بوده و داشته روزنامه­ اش رو می­ خونده که زنش یهو ماهی تابه رو می­کوبه تو سرش! مرده میگه: برا چی این کار رو کردی؟ زنش جواب میده: به خاطر این زدمت که تو جیب شلوارت یه تکه کاغذ پیدا کردم که توش اسم جِنى نوشته شده بود. مرده میگه: وقتی هفته پیش برای تماشای مسابقه اسب دوانی رفته بودم اسبی که روش شرط بندی کردم اسمش جنی بود. زنش معذرت خواهی میکنه و میره به کارای خونه برسه. سه روز بعد، مرد داشت تلویزیون تماشا می­کرد که زنش این بار با یه قابلمه بزرگتر می­کوبه تو سرش، به طوری که مرده تقریبا بیهوش میشه. مرد وقتی به خودش میاد می­پرسه این بار برای چی منو زدی؟ زنش جواب میده: آخه اسبت زنگ زده بود!

:: موضوعات مرتبط: , ,
تاریخ : چهار شنبه 8 ارديبهشت 1400
بازدید : 43
نویسنده : حسینی
خدا باش پسرکی بود که می ­خواست خدا را ملاقات کند. او می ­دانست تا رسیدن به خدا باید راه دور و درازی بپیماید. به همین دلیل چمدانی برداشت و درون آن را پر از ساندویچ و نوشابه کرد و بی ­آنکه به کسی چیزی بگوید سفر را شروع کرد. چند کوچه آنطرف­ تر به یک پارک رسید. پیرمردی را دید که در حال دانه دادن به پرندگان بود. پیش او رفت و روی نیمکت نشست. پیرمرد گرسنه به نظر می­ رسید. پسرک هم احساس گرسنگی می­ کرد. پس چمدانش را باز کرد و یک ساندویچ و یک نوشابه به پیرمرد تعارف کرد. پیرمرد غذا را گرفت و لبخندی به کودک زد. پسرک شاد شد و با هم شروع به خوردن کردند. آنها تمام بعدازظهر را به پرندگان غدا دادند و شادی کردند، بی ­آنکه کلمه ­ای با هم حرف بزنند. وقتی هوا تاریک شد پسرک فهمید که باید به خانه باز گردد. چند قدمی دور نشده بود که برگشت و خود را در آغوش پیرمرد انداخت. پیرمرد با محبت او را بوسید و لبخندی به او هدیه داد. وقتی پسرک به خانه برگشت مادرش با نگرانی از او پرسید: تا این وقت شب کجا بودی؟ پسرک در حالی که خیلی خوشحال به نظر می ­رسید جواب داد: پیش خدا. پیرمرد هم به خانه­ اش رفت. همسر پیرش با تعجب از او پرسید: چرا اینقدر خوشحالی؟ پیرمرد جواب داد: امروز بهترین روز عمرم بود، من امروز در پارک با خدا غذا خوردم.

:: موضوعات مرتبط: , ,
تاریخ : چهار شنبه 8 ارديبهشت 1400
بازدید : 50
نویسنده : حسینی
عبادت سقف خانه ابونواس شاعر عرب روزی در منزل نشسته بود، شنید که سقف صدا می­ کند، پرسید: این صدا چیست؟ گفتند: چیزی نیست، این سقف مشغول ذکر و تسبیح است و کاری به کار ما ندارد. ابونواس از جا برخاست و براه افتاد. گفتند: کجا می­ روی؟ گفت: می ­ترسم کار عبادت این سقف بالا گیرد و از ذکر و تسبیح به رکوع و سجود بکشد.

:: موضوعات مرتبط: , ,
تاریخ : چهار شنبه 8 ارديبهشت 1400
بازدید : 50
نویسنده : حسینی

انصاف

يك روز عده­ ای از مردم ملا را ديدند كه مقداری سبزی و ميوه خريده و درخورجين گذاشته و خورجين سنگين را هم بر دوش خود انداخته و با همان سر ووضع سوار بر الاغش شده و به خانه می رود.

يكی از آن ميان گفت: ملا، چرا خورجين را روی شانه خودت گذاشته ­ای؟

ملا پرسيد: پس چكار بايد می­ كردم؟

آن مرد گفت: بهتر نبود آن را روی الاغت می ­گذاشتی؟

ملا با لحنی دلسوزانه جواب داد: دور از انصاف است كه هم خودم سوار الاغ شوم و هم خورجين سنگين را روی حيوان زبان بسته بگذارم.



:: موضوعات مرتبط: , ,
تاریخ : چهار شنبه 8 ارديبهشت 1400
بازدید : 43
نویسنده : حسینی
مرکز خرید شوهر در یکی از کشورها یک مرکز خرید شوهر وجود داشت که ۵ طبقه بود و دخترها به آنجا می­ رفتن و شوهری برای خود می گرفتن. شرایط این مرکز خرید این بود هر کس فقط می­ توانست یک بار از این مرکز خرید کند و به هر طبقه که می ­رفت دیگه نمی ­توانست به طبقه قبل برگردد. روزی دو دختر به این مرکز خرید رفتن. در طبقه اول نوشته بود این مردان شغل خوب و بچه­ های دوست داشتنی دارند. دختری که تابلو را خوانده بود گفت: از بی­کاری بهتره ولی می­ خوام ببینم که بالاتری­ها چی دارند؟ در طبقه دوم نوشته بود این مردان شغل خوب با حقوق زیاد و بچه­ های دوست داشتنی و چهره زیبا دارند. دختر گفت هوم طبقه بالاتر چه جوریه؟ طبقه سوم نوشته بود این مردان شغل خوب با درآمد زیاد، بچه­ های دوست داشتنی و چهره ای زیبا و در کار خانه هم کمک می­ کنند. دختر گفت وای چقدر وسوسه انگیز ولی بریم بالاتر ببینیم چه خبره؟ طبقه چهارم نوشته بود این مردان شغل خوب با درآمد زیاد، بچه ­های دوست داشتنی، چهره ای زیبا، در کار خانه به همسر خود کمک می­ کنند و هدفی عالی در زندگی دارند. دختر: وای چقدر خوب پس چه چیزی ممکنه در طبقه آخر باشه؟ پس رفتن به طبقه پنجم. طبقه پنجم: این طبقه فقط برای این است که ثابت کند زنان راضی شدنی نیستند. از اینکه به مرکز ما آمدید متشکریم، روز خوبی را برای شما آرزو می ­کنیم.

:: موضوعات مرتبط: , ,
تاریخ : چهار شنبه 8 ارديبهشت 1400
بازدید : 44
نویسنده : حسینی
آدم مقدس مردی مشغول نماز خواندن بود. رفقای وی تعریف و تمجید از او نموده و گفتند: خیلی آدم مقدسی است که با این خضوع و خشوع نماز می ­خواند. مرد نماز خود را قطع کرد و گفت: در عین حال روزه هم هستم.

:: موضوعات مرتبط: , ,
تاریخ : چهار شنبه 8 ارديبهشت 1400
بازدید : 44
نویسنده : حسینی
هدیه فارغ التحصیلی مرد جوانی از دانشکده فارغ ­التحصیل شد. ماهها بود که ماشین اسپرت زیبایی پشت شیشه ­های یک نمایشگاه به سختی توجهش را جلب کرده بود و از ته دل آرزو می­کرد که روزی صاحب آن ماشین شود. مرد جوان از پدرش خواسته بود که برای هدیه فارغ ­التحصیلی آن ماشین را برایش بخرد. او می دانست که پدر توانایی خرید آن را دارد. بالاخره روز فارغ­ التحصیلی فرا رسید و پدرش او را به اتاق مطالعه خصوصی ­اش فرا خواند و به او گفت: من از داشتن پسر خوبی مثل تو بی­ نهایت مغرور و شاد هستم و تو را بیش از هر کس دیگری در دنیا دوست دارم. سپس یک جعبه به دست او داد. پسر کنجکاو ولی ناامید جعبه را گشود و در آن یک انجیل زیبا که روی آن نام او طلاکوب شده بود یافت. با عصبانیت فریادی بر سر پدر کشید و گفت: با تمام مال و دارایی که داری، یک انجیل به من می­ دهی؟ کتاب مقدس را روی میز گذاشت و پدر را ترک کرد. سالها گذشت و مرد جوان در کار و تجارت موفق شد، خانه زیبایی داشت و خانواده ­ای فوق­ العاده. یک روز به این فکر افتاد که پدرش حتماً خیلی پیر شده و باید سری به او بزند، از روز فارغ ­التحصیلی دیگر او را ندیده بود. اما قبل از اینکه اقدامی بکند تلگرامی به دستش رسید که خبر فوت پدر در آن بود و حاکی از این بود که پدر تمام اموال خود را به او بخشیده است. بنابراین لازم بود فوراً خود را به خانه برساند و به امور رسیدگی نماید. هنگامی که به خانه پدر رسید در قلبش احساس غم و پشیمانی کرد. اوراق و کاغذهای مهم پدر را گشت و آنها را بررسی نمود و در آنجا همان انجیل قدیمی را باز یافت. در حالیکه اشک می ­ریخت انجیل را باز کرد و صفحات آن را ورق زد و کلید یک ماشین را پشت جلد آن پیدا کرد. در کنار آن یک برچسب با نام همان نمایشگاه که ماشین مورد نظر او را داشت وجود داشت. روی برچسب تاریخ روز فارغ­ التحصیلی ­اش بود و روی آن نوشته شده بود: تمام مبلغ پرداخت شده است. چند بار در زندگی دعای خیر فرشتگان و جواب مناجات­ هایمان را از دست داده­ ایم فقط برای اینکه به آن صورتی که انتظار داریم رخ نداده ­اند؟

:: موضوعات مرتبط: , ,
تاریخ : چهار شنبه 8 ارديبهشت 1400
بازدید : 46
نویسنده : حسینی

دخترک حاضرجواب

یک روز یک دختر کوچک در آشپزخانه نشسته بود و به مادرش که داشت آشپزى مى‌کرد نگاه مى‌کرد. ناگهان متوجه چند تار موى سفید در بین موهاى مادرش شد. از مادرش پرسید: مامان! چرا بعضى از موهاى شما سفیده؟

مادرش گفت: هر وقت تو یک کار بد مى‌کنى و باعث ناراحتى من مى‌شوی، یکى از موهایم سفید مى‌شود. دختر کوچولو کمى فکر کرد و گفت: حالا فهمیدم چرا همه موهاى مامان بزرگ سفید شده!



:: موضوعات مرتبط: , ,
تاریخ : چهار شنبه 8 ارديبهشت 1400
بازدید : 42
نویسنده : حسینی

گناهان یک شهید شانزده ساله

راوی که یکی از بچه­ های تفحص شهدا بوده، می ­نویسد: در تفحص شهدا، دفترچه یادداشت یک شهیدشانزده ساله پیدا شد که گناهان هر روزش را در آن یادداشت کرده بود.

گناهان یک روز او عبارت بودند از: سجده نماز ظهر طولانی نبود.زیاد خندیدم.هنگام فوتبال شوت خوبی زدم که از خودم خوشم آمد.

راوی در سطر آخر افزوده بود که: دارم فکر می­ کنم چقدر از یک پسر شانزده ساله کوچکترم!



:: موضوعات مرتبط: , ,
تاریخ : چهار شنبه 8 ارديبهشت 1400
بازدید : 55
نویسنده : حسینی
دعا برای آرامش اعصاب و روان

دعا برایآرامش اعصابو روان


دعای آرامش اعصاب ، دعای آرامش اعصاب

دعای آرامش اعصاب وروان و ذکرهایی که در قرآن برای رفع اضطراب و دلشوره توصیه شده اند راهی مطمئن برای رسیدن به آرامش درونی و کسب آرامش اعصاب و روان است و بدانید که دلها تنها با یاد خدا آرام می شوند.

آرامش اعصابو وران با رسیدن بهآرامش درونحاصل می شود. هرکسی می داند که یاد خدا آرامبخش دلهاست پس برای رهایی از دلهره واضطرابو داشتن اعصابی آرام به خدا پناه ببرید.

برایآرامش اعصابچه کنیم

اگر کسی اعصاب خود را کنترل کند، دیگر خشمگین و عصبانی نمی شود، که از آن در آیات و روایات به "کظم غیظ" تعبیر شده است. خداوند متعال یکی از مهم ترین ویژگی های انسان های الاهی و پارسا پیشه را کظم غیظ و عفو از مردم می شمارد و می فرماید: "مؤمنان در هنگام عصبانیت خشم خود را فرو می برند و از خطای مردم در می گذرند و خدا نیکوکاران را دوست دارد".پس برایآرامش اعصاباین چند راه را پیش رو بگیرید:

پناه بردن به خدا

وضو گرفتن با آب سرد

دور کردن اسباب خشم و عصبانیت، از خود

صبر

دعا و نیایش

نماز و یاد خدا

صبر، دعا و نیایش، نماز و یاد خدا و توبه ازعواملی هستند که در ایجاد آرامش و سکون و طمأنینه، تأثیر بسزایی دارند و در باره نماز باید گفت که نماز که یاد خداست احیاگر روح و روان است و باعث رفع نگرانى‏ها واضطراب‏ها و آرامش انسان مى‏گردد.

آرامش اعصاب ، دعای آرامش اعصاب ، ذکر آرامش اعصاب

دعا و ذکر برایآرامش اعصابو کاهشاضطراب

به طور کلی یاد خداوند به هر شکل و صورتی موجب آرامش قلب است .

گفتن ذکر« ما شاءَ الله لا حَولَ وَ لا قوَّةَ إلّا باللهِ العَلِیِّ العَظیم » در ایجاد ارامش نقش موثری دارد .

میرزا احمد آشتیانی (ره) در کتاب هدیه احمدی اورده اند:

علامه طباطبایی صاحب تفسیر المیزان فرمودند:جهت ارامش پیدا کردن دست روی سینه بگذارید ودر حالت نشسته و ایستاده چند مرتبه ایه 28 سوره رعد را بخوانید:

«الذّینَ امَنوا وتَطمَئِنُّ قُلوبُهُم بذِکرِ اللهِ اَلا بذِکرِ الله تَطمَئِنُ القلوب » زیرا در ایجاد ارامش بسیارمؤثر است

حجت الاسلام صحفی می گوید: در اواخر عمر مبارک علامه طباطبایی، از ایشان خواستم برای آرامش قلب، دستوری بفرمایند، فرمودند:

«دست را روی سینه بگذار و سه ـ چهار بار نشسته و ایستاده (یا فرمود: ایستاده و نشسته ـ که یادم نیست ـ)

این آیه را بخوان:

«الذین آمنوا و تطمئن قلوبهم بذکر الله؛ ألا بذکر الله تطمئن القلوب؛

کسانی که ایمان آورده اند و دل هایشان به یاد خدا آرام می گیرد، آگاه باش که با یاد خدا دل ها آرامش می یابد.»

در اوقات فراغت به تفصیل درباره‏ى نعمت‏هاى الهى و الطاف خاص او نسبت به خود فکر کنید و از خداوند و ائمه اطهار(ع) کمک بطلبید که ذکر خدا آرام‏بخش است و بدانید که محبت خداوند نسبت به بندگانش بیشتر از هر چیزى است که ما تصور مى‏کنیم طبق آیه ی " الا بذ کر الله تطمئن القلوب " به ذکر خدا دل آرام می گیرد، بنا بر این خواندن هر سوره ی از قرآن و همچنین خواندن دعا های وارده در مفاتیح الجنان بخصوص دعای کمیل ، دعای ندبه ، دعای مکارم الا خلاق ، مناجات شعبانیه ، زیارت عاشورا ، زیارت جامعه ی کبیره ، باعث آرامش روح و رفع پریشانی واضطراباز شما خواهد بود .

چرا که قرآن و دعا همه اش ذکر است.

البته خواندن سوره ی احقاف هر جمعه و مداومت بر سوره های قدر و عصرهمچنینآیت الکرسیدر رفع پریشانی و اضطراب وارد شده است . همچنین بسیار استغفار کردن ( گفتن ذکر استغفر الله ربی و اتوب الیه ) ومداومت بر ذکر " لا حول ولا قوة الا با الله العلی العظیم " در رفع پریشانی مؤثر است .( کتاب مفاتیح الحاجات)



:: موضوعات مرتبط: , ,
به وبلاگ من خوش آمدید

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان حسینی و آدرس mohammadjavadhosseini.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






RSS

Powered By
loxblog.Com